شکست انقلاب مصر و نقش الازهر
امیرحسین رشیدی
5 بهمن سال هشتاد و نه بود. خیابان های قاهره مملوء از جوانان انقلابی و مصمم که برای سرنگون کردن فرعون مصر به آنجا آمده بودند.همه چیز بوی یک انقلاب اسلامی را می داد ؛ اکثر کشورهای اسلامی منتظر سقوط مبارک بودند.کشورهایی هم مانند عربستان بودند که ریزشِ آوارِ سنگینِ رژیم دوست را بر روی شانه هایشان احساس می کردند ؛ و با اظهار نظرهای عجولانه ، ترس خود را از این بیداری نمایان می ساختند. تمامی شرایط برای برپایی یک حکومت اسلامی قدرتمند در شمال شرق آفریقا آماده بود.
22 بهمن همان سال ، روز خاطره انگیز و پیروزی مردمِ مسلمان مصر بود که توانستند دست نشانده ی نامبارکِ آمریکا را از قدرت بر کنار کنند.مومنان مصری که هیچ وقت این صحنه ها را فراموش نخواهند کرد ؛ در یکی از تظاهرات اقدام به اقامه ی نماز جماعت کردند و نظامیان مستبد با ماشین های آب پاش بر روی نمازگزاران با شدت زیادی آب می پاشیدند؛ و دشمنی خود را با اسلام در این حرکت نشان دادند ؛ زیراکه نماز گزاران در آن حالت ، هیچ دفاعی نداشتند. در هر صورت خانواده های مصری که شهیدانی در راه این انقلاب داده بودند ، کسب و کار و فعالیت های خود را تعطیل کرده بودند ؛ این انتظار را داشتند که سرانِ انقلاب ، حکومتی اسلامی برپا کنند و به خواسته های مشروع و ابتدایی مردم مصر رسیدگی کنند.
پس از برگزاری انتخابات زود هنگام، محمد مرسی به عنوان اولین رئیس جمهور کشور اسلامی مصر انتخاب شد . اما این سوالات پیش آمدکه چه کسانی قرار است حکومت اسلامی را در مصر پایه گذاری کنند؟ قانون اساسی مصر اسلامی خواهد بود یا خیر؟ چه کسانی تئوری پردازان کشور خواهند بود، و دولت را در این زمینه تغذیه خواهند کرد؟ آیا مصر می تواند با انتخاب یک ایدئولوژی قوی اسلامی پایه های حکومت دینی خود را تقویت کند؟ برای یافتن پاسخ این سوالات باید سراغ بزرگترین دانشگاه جهان اسلام در مصر رفت. الازهر یا همان الزهراء که توسط حکومت شیعی فاطمیون مصر برای گسترش تعلیمات شیعه ی اسماعیلیه، در سال 359 هـ .ق تأسیس شد. علت نام گذاری این دانشگاه به الازهر، عرض ارادت به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود. سران این حکومت، خود را از منتسبین به این حضرت می دانستند. این دانشگاه که هم اکنون چهارصد و پنجاه هزار دانشجو و شصت دانشکده از جمله پزشکی، مهندسی و علوم دینی دارد ؛ مرکز اصلی ادبیات عربی و علوم اسلامی سنی در جهان به شمار می رود. از چنین دانشگاهی با این قدمت و ظرفیت چه انتظاراتی می توان داشت؟ آیا غیر از این انتظار می رود که بنیان گذار و مدون تمدن اسلامی باشد؟ آیا چنین دانشگاهی نمی تواند مدافع مطالبات مسلمانان جهان حداقل مسلمانان مصر باشد؟ آیا مردم مصر که با امید ایجاد حکومت اسلامی انقلاب کرده اند، انتظار خط دهی فکری و دینی از این دانشگاه نداشته اند؟ آیا علمای مدعی این دانشگاه که درباره هر اتفاقی در میان شیعیان فتوا صادر می کنند ؛ و فیلم سینمایی محمد رسول الله(ص) در حال ساختِمجید مجیدی را ، هم رده ی کاریکاتور های اهانت آمیز به ساحت مقدس پیامبر(ص) می دانند ، نمی توانند انقلاب مردم خود را مدیریت و سیاست گذاری کنند؟
مشکل این نهضت در آنجا بود که ، انقلابیون مصر می دانستند که چه نمی خواهند ولی نمی دانستند که چه می خواهند.آنها بعد از سرنگونی مبارک به یک مرحله ی ایستا و مبهم رسیدند و ندانستند که چه کار باید کنند.یکی از مهم ترین دلایل شکست انقلاب مصر را می توان بی بصیرتی و بی حرکتی شیوخ مصر دانست. این شیوخ با این که داعیه دار اسلام ناب و کامل هستند، نتوانستند در حالی که تمام شرایط برای ایجاد یک حکومت اسلامی مقتدر آماده بود، به راهنمایی و هدایت این انقلاب بپردازند. اگر بخواهیم این نهضت را با نهضت موفق انقلاب اسلامی ایران مقایسه کنیم در همه رده های این انقلاب رد پا و تأثیر علمای بزرگ شیعه را می توانیم ببینیم. استقلال، آزادی و مردم سالاری دینی از دستاورد های مهم انقلاب اسلامی در ایران است که با تکیه بر اندیشه ولایت فقیه به رهبری امام خمینی(ره) به وجود آمد و به دست روحانیت مجاهد گسترش و تداوم یافت. علمای شیعه چون حلقه های محکمِ زنجیر های آهنی ، به هم متصل بودند و پیام های هدایت گرانه ی رهبر محبوب خود را در اختیار مردم می گذاشتند و در این راه هیچ خوفی به دل خود راه نمی دادند. دکتر سید جمال الدین مدنی در تاریخ سیاسی معاصر ایران می گوید: «وعاظ در سرار کشور نقطه اصلی بیان خود را ، با الهام از پیام امام ، به افشای اقدامات ضد مردمی و ضد اسلامی رژیم سلطنت می گذارند و مردم را بیش از پیش به اصول اسلامی راستین دعوت می کنند. تهاجم مأمورین به مساجد و به مبلغین اسلامی و مردم افزایش می گیرد و فریاد امام همچنان طنین انداز است که دفاع از حق و اسلام از بزرگترین عبادات است. مراجع تقلید نیز با بیانه های شرعی و فتاوای خود مردم را در صحنه و جریان مبارزات نگه می داشتند. علاوه بر این امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای انقلاب را تشکیل دادند که وظیفه هدایت و حمایت و پاسداری از انقلاب را داشت این شورا با حضور علمایی همچون امام خمینی(ره) ، شهید مطهری ، شهید بهشتی ، آیت الله طالقانی و آیت الله مهدوی کنی به تقویت و تربیت این نهضت پرداخت تا این انقلاب بتواند به حیات خود ادامه دهد.
نگاهی اجمالی به خدمات رهبری و روحانیت تشیع در انقلاب اسلامی داشتیم و سخن بنده دقیقا در همین مجال است که دانشگاه الازهر مصر و هزاران عالم آن چطور نتوانستند به مدیریت و رهبری انقلاب مصر بپردازند ؛ چگونه توانستند در مقابل کودتای نظامیان مصر سکوت کنند و بی حرکت بمانند.اگر دانشگاه الازهر را حوزه ی علمیه ی آنان بدانیم می توانیم از این سخن امام خامنه ای(مد ظله العالی) استفاده کنیم که می فرمایند:سکوت و بی طرفی علما و روحانیون و حوزه های علمیه به هیچ وجه نمی تواند دشمنی دشمن را متوقف کند.بنابراین حرکت حوزه های علمیه ، بی طرف نماندن حوزه های علمیه در قبال حوادث جهانی ، در قبال مسائل چالشی ملی و بین المللی یک ضرورتی است که نمیشود از آن غافل شد.
همین طور مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در خطبه های نماز جمعه در سال 89 به طور مستقیم به سران الازهر گوش زد میکنند که :علمای دین و الازهر شریف که سوابق درخشان آن زبانزد است ، نقش خود را کاملا برجسته کنند ؛ مردمی که قیام خود را از مسجد و نماز جمعه آغاز می کنند و شعار الله اکبر سر می دهند از علمای دین توقع بیشتری دارند و این توقع بجا است.
به نظر میرسد که شکست خوردن انقلاب مصر و دولت اسلامی آن به همین انفعال علمای آن بازمی گردد و در پی آن نداشتن رهبر و هدایتگر که واقعا مهم ترین عامل پیروزی و دوام انقلاب اسلامی ایران بوده است. شهید مطهری در کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر ذیل آفات نهضت ها می فرمایند: نهضت ها مانند تمام پدیده های دیگر ممکن است دچار آفت زدگی شوند و این وظیفه ی رهبری نهضت است که آفت زدایی نماید.استاد شهید آفاتی را برای نهضت ها بیان می فرمایند از جمله 1-نفوذ اندیشه های بیگانه 2- تجدد گرایی افراطی 3- ناتمام گذاشتن 4-رخنه فرصت طلبان 5- ابهام طرح های آینده 6- عدم اخلاص . بنده معتقدم که آفات انقلاب مصر ناتمام گذاشتن انقلاب پس از پیروزی بر خصم است و کم توجهی علما و سیاسیون آن ها به مرحله ی سازندگی و اثبات انقلاب که از مرحله ی نفی و انکار سخت تر است. آفت بعدی آن ابهام در طرح های آینده ی انقلاب است ؛ قطعا نهضت باید طرح های روشن و خالی از ابهام و مورد قبول رهبران را ارائه دهد تا از انحراف و از دست دادن نیرو جلوگیری شود ؛ اما با این که سران مصر به این موارد اعتنا نکردند و انقلاب مصر تباه شد ، ولی اراده و استکبار ستیزی مردم مسلمان و مؤمن هیچ گاه متوقف نخواهد شد ؛ آنهم مردم شریف و برادر ما در مصر که در طول تاریخ ، مقاومت خود را علیه استکبار و استعمار نشان داده اند.امید است که این فرصت طلائی وکمیاب دوباره برای برادرانمان در مصر و سایر کشورهای اسلامی پیش آید و این بار با توجه به همه ی ابعاد اسلام حقیقی و ناب محمدی(ص) و تامل بیشتر درباره ی نحوه و دلیل پیروزی و دوام انقلاب اسلامی ایران و رهبری پویای آن ، برای ساختن تمدن اسلامی در سایه ی وحدت و وحدانیت و رسیدن به حکومت حتمی مهدی موعود(ع) قدم بردارند.
جالب است
موفق باشید