راه حل توافق نهایی با ایران
نویسندگان: دکتر هنری کیسینجر – دکتر جورج شالتز
مترجم: امیرحسین رشیدی
راه حل توافق نهایی با ایران
یک توافق نامه قابل قبول میبایست بخش های اصلی زیرساخت هسته ای ایران را اوراق کند یا از کار بیاندازد.
ما،به عنوان وزرای خارجه ی سابق ایالات متحده با مسئله حیاتی سلاح های هسته ای و مذاکره با مخالفان ، به قصد کاهش مخاطرات اتمی مواجه هستیم و از تلاش فعلی حکومت برای حل و فصل مناقشه هسته ای ایران از راه دیپلماسی جانبداری می کنیم.هدف از تحریر این مقاله مطرح ساختن گزینه هایی است که از میان این توافق موقت درحال پدیدار شدن هستند ؛برای سیاستی مبتنی بر اصل (اعتماد و بررسی).
برای دو دهه، روسای جمهور آمریکا ، از هر دو حزب تاکید کرده اند که آمریکا بدون شک مخالف توانایی هسته ای نظامی ایران است و معمولا به دنبال این سیاست ، عبارت تهدیدآمیز (همه ی گزینه ها روی میز است) را آورده اند.با اجماع آشکار غربی ها ، یک دهه گزارشات آژانس بین المللی انرژی اتمی و قطعنامه های شش کشور شورای امنیت سازمان ملل متحد این موقعیت را(مخالفت با توانایی هسته ای ایران) تقویت کرده اند.
توافق هسته ای موقت با ایران به عنوان اولین گام در راه دفع توانایی ایران برای ساخت سلاح هسته ای به شمار میرود.این امید همچنان وجود دارد که سرانجام در چشم انداز دور بعدی مذاکرات به یک نتیجه نهایی ظرف شش ماه دست یابند.امیدواریم که تنها بصورت موقت باشد ولکن به خودی خود توافقنامه موقت ، ایران را در موقعیت یک قدرت در آستانه هسته ای شدن قرار میدهد که می تواند در طی چند ماه پس از اقدام به انجام این کار ، به قدرت نظامی هسته ای دست یابد.توافقی نهایی که این ظرفیت ایرانیها را بی آزار رها کند ؛ سبب رسمی شدن تهدید هسته ای ایران خواهد شد ؛ با پیامدهایی ژرف برای سیاستِ جهانی منع گسترش سلاح و ثبات سیاسی غرب آسیا.
ایران طی سی و پنج سال گذشته از مفهوم ضدغربی نظام جهانی حمایت کرده است و علیه آمریکا و هم پیمانانش در لبنان ، سوریه و عراق و فراتر از آن جنگ های نیابتی به راه انداخته است و به مسلح کردن و آموزش دادن افراطیون مذهبی در سرتاسر جهان اسلام پرداخته است!در این مدت ، ایران مطالبات سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی را به چالش کشیده است و به یک تلاش هسته ای گسترده پرداخته است که صرفا اقدامی غیرنظامی به حساب نمی آید ؛ بلکه نقض تعهدات خود ، تحتِ پیمان منع گسترش سلاح های اتمی ، مصوب سال 1970 محسوب می شود.اگر گروه حاکم در ایران صادقانه مهیاست که وارد روابط مشارکتی با آمریکا و دیگر کشورهای جهان شود ؛باید تغییر در برنامه هسته ای را بپذیرد و فقط در لحن تغییر ایجاد نکند.
مرکز این مشکل در ساخت و سازهای ایران در یک زیرساخت هسته ای عظیم و ذخیره کردن اورانیوم غنی سازی شده بی شباهت به یک عملیات قابل قبول برای تولید انرژی است.ایران اکثر این ظرفیت را در نقض مستقیم قطعنامه های آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت جمع آوری کرده است ؛ که شامل 19000 سانتریفیوژ ، بیش از هفت تن اورانیوم غنی سازی شده 3.5 تا 5 درصد و ذخیره کوچک ترِ 196 کیلوگرمی از اورانیوم غنی سازی شده 20 درصد و یک رآکتور آب سنگین که قادر به ساخت پلوتونیوم خواهد بود ؛ می باشد.
تلاش برای حل این مسئله از راه مذاکرات ریشه ای بلند مدت دارد ؛ که این فرآیند از سال 2003 پس از فاش سازی اقدام مخفیانه ایران برای احداث یک مرکز غنی سازی اورانیوم در نطنز و یک رآکتور آب سنگین در اراک آغاز شد.آن ها به طور آشکار و نهان به مذاکرات خود ادامه دادند تا همین مذاکرات اخیر در ژنو که کاملترین نتیجه را در طی این مدت در پی داشت.
سابقه طولانی این دهه ، به علاوه تلاش مذاکرات دست به دست هم داده اند و به طور پیوسته و یکنواخت باعث پیشرفت توانایی های هسته ای ایران شده اند ؛ البته به همراه عقب نشینی های تدریجی خواسته های بین المللی از این کشور.مذاکرات در شرایطی توسط سه کشور اروپایی انگلیس ، فرانسه و آلمان با حمایت آمریکا آغاز گردید که ، با توجه به سابقه ایران در عدم اطلاع از مسایل هسته ای(کشور هسته ای نوظهور) و عدم پذیرش قطعنامه های سازمان ملل ، هرگونه دستیابی ایران به غنی سازی اورانیوم و توانایی تولید پلوتونیوم ، غیرقابل قبول بود.در پی فاش شدن تاسیسات نطنز و اراک ، شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی با تصویب قطعنامه ای در سال 2003 نگرانی شدید خود را ابراز کرد و از ایران خواست که تمام فعالیت های اضافی مربوط به غنی سازی اورانیوم و باز فرآوری را تعلیق کند.قطعنامه ای که برای ایران ضروری و اضطراری خوانده میشد ؛ تا بتواند دستیابی نامحدودی برای بازرسان سازمان فراهم آورد و درخواست کند که ایران در اسرع وقت و بدون قید و شرط پروتکل الحاقی حافظ پیمان عدم گسترش سلاح اتمی را امضاء و تصویب کند و به مرحله اجراء درآورد.
تقریبا هرسال بعد از آن ، قدرت های غربی ، ابتدا به وسیله سه کشور اروپایی و بعد توسط گروه 5+1(پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان) بسته های ترغیبی سیاستی و فنی را به ایران پیشنهاد دادند تا بتوانند آرمان اعلام شده ایران برای تبدیل شدن به کشوری با فناوری های پیشرفته را تحقق بخشند.این کشور ها برنامه های مساعدت فنی و سوخت هسته ای را برای برنامه ی هسته ای غیرنظامی ایران ارائه دادند.
پایان بخش اول
متن اصلی:
WHAT A FINAL IRAN DEAL MUST DO
BY HENRY A. KISSINGER AND GEORGE P. SHULTZ
The Wall Street Journal – December 3, 2013
A credible agreement must dismantle or mothball the key parts of Tehran's nuclear infrastructure.
As former secretaries of state, we have confronted the existential issue of nuclear weapons and
negotiated with adversaries in attempts to reduce nuclear perils. We sympathize with the current
administration's quest to resolve the Iranian nuclear standoff through diplomacy. We write this article to
outline the options as we see them emerging from the interim agreement for a policy based on the
principle of "trust and verify."
For two decades, American presidents from both parties have affirmed that the U.S. is unalterably
opposed to an Iranian military nuclear capability. They have usually added a warning to the effect that
"all options are on the table" in pursuit of this policy. A clear trans-Atlantic consensus, a decade of
International Atomic Energy Agency (IAEA) reports and six United Nations Security Council resolutions
have buttressed this position.
The interim nuclear deal with Iran has been described as the first step toward the elimination of Iran's
ability to build a nuclear weapon. That hope resides, if at all, in the prospects of the next round of
negotiations envisaged to produce a final outcome within six months. Standing by itself, the interim
agreement leaves Iran, hopefully only temporarily, in the position of a nuclear threshold power—a
country that can achieve a military nuclear capability within months of its choosing to do so. A final
agreement leaving this threshold capacity unimpaired would institutionalize the Iranian nuclear threat,
with profound consequences for global nonproliferation policy and the stability of the Middle East.
For 35 years and continuing today, Iran has been advocating an anti-Western concept of world order,
waging proxy wars against America and its allies in Lebanon, Syria, Iraq and beyond, and arming and
training sectarian extremists throughout the Muslim world. During that time, Iran has defied
unambiguous U.N. and IAEA demands and proceeded with a major nuclear effort, incompatible with any
exclusively civilian purpose, and in violation of its obligations under the Non-Proliferation Treaty in effect
since 1970. If the ruling group in Iran is genuinely prepared to enter into cooperative relations with the
United States and the rest of the world, the U.S. should welcome and encourage that shift. But progress
should be judged by a change of program, not of tone.
The heart of the problem is Iran's construction of a massive nuclear infrastructure and stockpile of
enriched uranium far out of proportion to any plausible civilian energy-production rationale. Iran
amassed the majority of this capacity—including 19,000 centrifuges, more than seven tons of 3.5%- to
5%- enriched uranium, a smaller stock (about 196 kilograms) of 20%-enriched uranium, and a partly built
heavy-water reactor that will be capable of producing plutonium—in direct violation of IAEA and Security
Council resolutions.
Efforts to resolve this issue through negotiation have a long pedigree. They began in 2003, after the
revelation that Iran had been secretly constructing a uranium-enrichment facility at Natanz and a heavywater
reactor at Arak. They have continued on and off in different permutations, with the Geneva
negotiations the most recent and fullest expression.
The record of this decade-plus negotiating effort combines steadily advancing Iranian nuclear capabilities
with gradually receding international demands. A negotiation begun by the EU-3 (Britain, France and
Germany, with the backing of the U.S.) started from the position that, in light of Iran's record of
nondisclosure of nuclear matters and its noncompliance with U.N. resolutions, any Iranian uranium
enrichment or plutonium-production capability was unacceptable. Following the revelation of the Natanz
and Arak facilities, the IAEA board of governors adopted a 2003 resolution expressing "grave concern"
and calling on Iran to "suspend all further uranium enrichment-related activities" and "any reprocessing
activities." The resolution called it "essential and urgent" for Iran to provide unrestricted access to IAEA
inspectors, and requested that Iran "promptly and unconditionally sign, ratify and fully implement" an
additional protocol to its Non-Proliferation Treaty safeguards.
Nearly every year since then, the Western powers—first through the EU-3 and then through the P5+1
(the permanent members of the Security Council, including China and Russia, plus Germany)—offered
Iran diplomatic and technical inducements to take account of Iran's announced aspiration to become a
technologically advanced country. These countries put forward programs of technical assistance and
nuclear fuel for a verifiably civilian Iranian nuclear program.